نو ساز

وجود زیبایت وارد به دنیا می شود

 

 

هدیه سالروزش این آوا می شود

 

 

عاشقی چون من بی پروا می شود

 

 

زان پس یک عمر رسوا می شود ؟

 

 

در شعر تولد غرق رویا می شود

 

 

باری دگر با تو هم صدا می شود

 

 

آه. . .

 

 

در رویا هم روبرو با حصار می شود

 

 

خو کرده به بی خوابی و انتظار می شود

 

 

مست شعر و غزلی از شراب می شود

 

 

هنگام فروب دیوانه وار و بی تاب می شود

 

 

همه . . .

 

 

به خاطر چشمانی که ناگاه مهربان می شود

 

 

چه روزگاری که اینگونه درخشان می شود

 

 

و اینگونه سالی از نو آغاز می شود

 

 

که قلمم دوباره از نو ساز می شود

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد