لیلی و مجنون های امروزه

میگن یه روز لیلی واسه مجنون پیغام فرستاد که انگار خیلی دوست داری منو ببینی؟ اگه نیمه شب بیای بیرون شهر کنار فلان باغ می بینمت. 

مجنون که شیفته دیدار لیلی بود چندین ساعت قبل از موعد مقرر رفت و در محل قرار نشست. نیمه شب لیلی اومد و وقتی اونو تو خواب عمیق دید از کیسه ای که به همراه داشت چند مشت گردو برداشت و ریخت تو جیب های مجنون و رفت. مجنون وقتی چشم باز کرد خورشید طلوع کرده بود آهی کشید و گفت: ای دل غافل یار آمد و ما در خواب بودیم. افسرده و پریشون برگشت به شهر. در راه یکی از دوستانش اونو دید و پرسید: چرا اینقدر ناراحتی؟! وقتی جریان را شنید باخوشحالی گفت: این که عالیه! آخه نشونه اینه که لیلی به دو دلیل تو رو خیلی دوست داره! دلیل اول اینکه: خواب بودی و بیدارت نکرده! و به طور حتم به خودش گفته : اون عزیز دل من که تو خواب نازه پس چرا بیدارش کنم؟! و دلیل دوم اینکه: وقتی بیدار می شدی گرسنه بودی و لیلی طاقت این رو نداشت پس برات گردو گذاشته تا بشکنی و بخوری! 

مجنون با ناراحتی سری تکان داد و گفت:نه! اون می خواسته بگه: تو عاشق نیستی! اگه عاشق بودی که خوابت نمی برد! تو رو چه به عاشقی؟ 


بهتره بری گردو بازی کنی...!


نظرات 9 + ارسال نظر
سارا جمعه 27 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:32 ب.ظ

اکثر مجنوهای الان شاید هم لیلی ها به درد گردو بازیم نمی خورن

لیلا بدرقه دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:44 ب.ظ

سلام خوب بود.

شاه رخ شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:00 ب.ظ http://devaneh.persianblog.ir/

سلام.وبلاکت عالیه.با تبادل لینک موافقی
این ادرس وبلاکم
حتما سر بزن
http://devaneh.persianblog.ir/
http://jokotanz111.persianblog.ir/

زهرا پنج‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:18 ق.ظ

هاهاها

زهرا شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:38 ب.ظ

shahnaz شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:42 ب.ظ

اوکی بود..

shahnaz شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:22 ب.ظ

سمیه دوشنبه 6 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 03:17 ب.ظ

تکراری

فاطی سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1396 ساعت 01:33 ب.ظ

جالب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد